روزگار! به تو ام میشنوی؟!!! ساز ناکوک بزن ساز ناکوک بزن من مرد روزهای سختم منطوفان من همه بغض من همه خشم من همه درد. . . منهمان مشت گره کرده امکه فرود امده بر دیوار من همانم که در تنگنا نمی شکنم می شنوی . هان. می شنوی این فشار الماس وجود را هویدا میکنند امضا؛ فرهاد مصمم تر از دیروز
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت